به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، هفتم شهریور ۱۳۶۹ آفتاب حیات بزرگمردی از تبار احیاگران و مصلحان تاریخ پرافتخار تشیع و وارثان حکمت و علم و میراث معارف اهل بیت طاهرین (ع) از افق امکان به لامکان قرب و وصول حضرت حق، خرامیدن گرفت و طلوعی جاودانه آغازید که همه عمر پربرکت ۹۶ سالهاش در خدمت به قرآن و مکتب امامت و احیای تراث معرفتی شیعه گذشت و بزرگترین گنجینه مکتوبات و مخطوطات جهان اسلام و تشیع را به یادگار نهاد.
مرحوم آیتالله العظمی «سید شهاب الدین مرعشی نجفی» از همان نفوس زکیه و جانهای پاک بود که جز به حق نظر نداشت و جز هدایت خلق خدا نمیجست و جز تبیین و بسط و نشر معالم آل محمد (ص) و مآثر حکمت و معرفت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و ثبت مناهج تفقه در دین و تنسیق و تحکیم قواعد شریعت مبین، نمیخواست و نمیدید. عاش سعیدا و مات حمیدا... طوبی له و حسن مآب...
در مسیر تکامل
«سید شهاب الدین تبریزی مرعشی نجفی»، فقیه اصولی و محدث رجالی بزرگ عالم تشیع، در ۱۲۷۶ خورشیدی در نجف و در خاندان پرسابقه و عالمپرور «مرعشی» به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی و مقدمات علوم را نزد پدرش فرا گرفت و پس از گذراندن سطوح، در درس خارج فقه و اصول حضرات آیات آقاضیاءالدین عراقی و شیخ احمد کاشف الغطاء و شماری از استادان و مدرسان برجسته حوزه نجف شرکت کرد. آیت اللَّه مرعشی در نجف، کربلا، کاظمین، سامرا، تهران و قم، نزد بیش از ۱۰۰ استاد مبرز و نامدار، تلمذ کرد و در سایه پشتکار عالی و همت بلند به مدارج بالای علمی و اخلاقی دست یافت.
خودش در این باره میگوید: «هیچگاه در سنین جوانی به دنبال تمایلات نفسانی نرفتم، همیشه در پی تحصیل علم بودم، به صورتی که شبانه روز، بیش از چند ساعت نمیخوابیدم و هر کجا نشانی از استادی یا عالمی و یا جلسه درسی که مفید تشخیص می دادم، مییافتم؛ لحظه ای درنگ نمیکردم.» ایشان از ابتدای تحصیل به پشتکار عالی، همت بلند، تقوا، نبوغ و دیگر فضایل اخلاقی شهره بود.
ادامه تلمذ در تهران و توطن و تدریس در قم
در بازگشت از نجف برای زیارت امام هشتم (ع) به مشهد و از آنجا به تهران رفت و در حوزه علمیه تهران، نزد آیت الله شیخ عبدالنبی نوری، آیت الله آقا حسین نجم آبادی، آیت الله میرزا طاهر تنکابنی، آیت الله میرزا مهدی آشتیانی و... به فراگیری فقه، اصول، فلسفه و کلام پرداخت.
در طول بیش از ۷۰ سال تدریس این عالم بزرگوار، شاگردان فاضلی پرورش یافتند که هر کدام از آنها، در شمار برجستهترین علما و مدرسین و چهره های موثر تاریخ انقلاب و حوزه بودند که حضرات آیات: سید مصطفی خمینی، سید محمود طالقانی، مرتضی مطهری، سیدمحمد حسینی بهشتی، شهاب الدین اشراقی، محمد مفتح، امام موسی صدر، میرزا جواد تبریزی، شیخ حسین نوری همدانی، سیدرضا صدر، سید مهدی روحانی و سید مرتضی عسکری از آن جملهاند.
میراث دار بزرگترین گنجینه کتب و نسخ خطی شیعه در جهان
اما میراث ماندگار و حاصل عمر ارزشمند آن مرجع بزرگ، کتابخانه و گنجینه نسخ خطی است که هم اکنون یکی از بزرگترین منابع علمی و مخازن نسخ و مکتوبات نفیس در جهان محسوب میشود. یادگاری که به بهای سالها جستجو، سفرهای دشوار، کارهای سخت و طاقت فرسای جسمی و صرف همه اندوختهها و دهها سال از عمر و تحمل ریاضتها و رنجها فراهم آمد. روزی بر سر خرید یک نسخه خطی با نماینده کنسول انگلیس در عراق درگیر شد و شبی را در زندان سپری کرد.
آیتالله مرعشی نجفی با انجام نماز و روزه استیجاری، حذف یک وعده غذای روزانه، کاستن بخشی از مخارج زندگی و کار شبانه در کارگاههای برنجکوبی در نجف پس از فراغت از درس، به جمعآوری این کتابها پرداخت و مجموعهای از نسخههای خطی و کتابهای چاپی نایاب را گردآوری کرد.
سومین کتابخانه بزرگ جهان اسلام
کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی از بزرگترین کتابخانههای کشور و در ردیف کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کتابخانه آستان قدس رضوی است. این کتابخانه، بسیاری از کتب خطی اسلامی جهان را دراختیار دارد. این کتابخانه در حال حاضر به لحاظ مجموعه نسخههای خطی اسلامی، نخستین کتابخانه در کشور و سومین کتابخانه در جهان اسلام به شمار میرود. کتابخانه به خاطر این نسخههای خطی نفیس و ارزشمند و منحصر به فرد و کتب قدیم مهم و کمیاب مورد توجه وافر نویسندگان، دانشمندان، مراکز علمی و تحقیقاتی سراسر جهان است. اکنون این کتابخانه شهرت جهانی دارد و با چهارصد مؤسسه، مرکز علمی و کتابخانه در سراسر جهان ارتباط دارد.
من آمادهی آماده هستم!
آیتالله گرامی نقل میکند: «خود ایشان چندین بار به من میفرمود من آمادهی آماده هستم، این منزلی که من در آن زندگی میکنم نصفش مهریه همسرم هست و نصف دیگر هم به نام فرزندم. میماند کتابهایم که همه وقف هستند. ایشان از مال دنیا هیچ چیز برای خود نمیخواست، هرچه میخواست برای دیگران بود و برای رضای خدا، در مقام کسب رضایت دیگران بود، برای همین هیچگاه خودش را مستطیع نکرد.
برو جواب آن زن را بده!
یکی از نزدیکان میگوید: «روزی شخص مقداری پول به آقای مرعشی دادند که ایشان به مکه مشرف شوند. چند ماهی گذشت، آقا، حاج معمار یزدی را صدا کرد و گفت، حاج معمار، محله پشت بیمارستان نکویی پایین شهر است و مردم همه فقیر هستند، شما با این پول و با زمینی که قبلاً به ما دادند، مشغول شو و یک بیمارستان یا درمانگاه بساز. مدتی گذشت و شخصی که پولی را بابت حج به ایشان داده بود، گفت شما باید با آن پول به مکه میرفتید، آقای مرعشی فرمود: من میترسم بروم مکه و در مسجد شجره محرم بشوم و جواب بشنوم: پشت بیمارستان نکویی، دیشب زنی میخواسته وضع حمل کند، اما جان داده، برو و پاسخ او را بده!»
سفارش می کنم... فرازهایی از وصیتنامه
«سفارش میکنم به این که لباس سیاهی که در ماههای محرم و صفر میپوشیدم، با من دفن شود.
سفارش میکنم به سجادهای که هفتاد سال بر آن نماز شب به جا آوردهام، با من دفن شود.
سفارش میکنم به دستمالی که اشکهای زیادی در رثای جدم حسین مظلوم و اهلبیت مکرم او ریخته و صورت خود را با آن پاک میکردم، بر روی سینه در کفنم بگذارند.
سفارش میکنم به مداومت این دعا پس از ذکر رکوع خصوصا در رکعت آخر:
«اللهم صل علی محمد و آل محمد و ترحم علی عجزنا و اغثنا بحقهم»؛ «پروردگارا! بر محمد و خاندانش درود فرست و ترحم بر عجز ما کن، و به حق آنان پناهمان بده و به دادمان برس.»
نظر شما